( ​​Raana Maskanmeidan ( Poet and Writer

 به وب سایت رسمی رعنا مسکن میدان ( شاعر و نویسنده ) خوش آمدید 

به نام خداوند مهربان​​​​​​​

صبر...

فکر می کنی چند صد سال دیگر زنده ای؟! کدام آینده ی دور را نشانه  گرفته ای؟! نشسته ای با خوش خیالی برای رسیدنِ فردا ، لبخند می زنی؟! صبر که می کنی فقط صدای شکستنِ استخوان های بلورین احساست را خواهی شنید...صبر یعنی فقط پیر و پیرتر شدن و برای لمس حسِ خوشبختی، دیر شدن...صبر یعنی در مقابل موشِ موذیِ زندگی ، شیر شدن! نگو که نباید بگویم که : دنیا دیگر جای قشنگی نیست و نباید بگویم که همه جا را سیاهی و دروغ و غرور و فریب و خودخواهی گرفته است وآدم ها مثل مورچه های کارگر، آهسته فقط به دنبال انبار کردن دانه در لانه اند! دیگر خبری از عشق ، از زندگی نیست...مهربان، من رازدارم، پس راستش را بگو : تو، حوصله ات سر نرفته؟ شادی از لحظه های زندگی ات در نرفته؟ قلبت بدونِ احساسِ زیبای عشق ، سمت مرگ نرفته؟...زمان می گذرد و شب می رود و روز می آید ولی هنوز در روز، انگار تاریکیِ شب ، نرفته، فردا می آید در حالی که هنوز اثر غمِ دیروز از بین نرفته...

نوشته های اخیر

دسته بندی ها