من برای مرگ ماهیِ درونِ تُنگ، گریه می کنم!
من آدم را خط زدم، به خودم، خدا تکیه می کنم
من مدد به مورچه برای حملِ سختِ دانه می کنم
من تخمِ پرنده را با تپیدن دلم، گرم در لانه می کنم
من برای زخم بال شاپرک، عجیب ناله می کنم
من موهای ناز قاصدک را لطیف شانه می کنم
من سختیِ غرور را با صداقت، سریع ساده می کنم
من درد سکوت صدای چکاوک را با ترانه چاره می کنم...
من روح خسته ام را خواب با شمارش ستاره می کنم
من از خدا برای نامهربانی در زمین، شدید گلایه می کنم...