لطفا به دنیای من ، دست نزنید،
لطفا به خیال و باور لطیف من سنگ نزنید
لطفا وقت دیدار من به خودتان رنگ نزنید
لطفا برای جویا شدن احوالم و کشف افکارم
با قلب خالی از احساستان، به من زنگ نزنید
دنیای من، منِ رعنای صادق و عاشق با
صفا و سادگی و سخاوت سبز شده
با عشق و گذشت و رشادت رنگ شده
با شعر و ترانه و رفاقت فرش شده
با عشق به آن ها که دوستشان دارم امن شده
من با کینه و دروغ و غرور و قهر ، غریبه ام
من از خودم جز مهربان بودن ، ندیده ام
من در دنیای صاف و وسیع خودم
غرق در شعر و شور و شوق و رهایی ام
من موجم، در رویا زندگی می کنم و آرام ندارد بی قراری ام
نمی دانید که من با خدا غرق در چه دنیای با صفایی ام
دنیای من از جنس نور و طلوع است و عاشق با وفایی ام
من در راه عشق و پرواز ، پرنده ای دیوانه و روانی ام
هیچ رفیق و همدمی ندارد و نمی خواهد تنهایی ام
من ، عاشق حرف زدن و رفاقت با مرغ های دریایی ام...