روزگار عشق های عجیب و غریب و سطحی و تو خالی
روزگار چند روزی کنار هم بودن و بعد فراموش کردن و حسی عالی!
روزگار دوستی های پوچ و خنده های مصنوعی و زوری
روزگار مخفی کردن چشم ها با عینک های گران قیمت دودی
روزگار تنهایی درونی و دردهای عمیق روحی
روزگار مرگ صداقت در رفاقت و قول های صوری
روزگار با بی خیالی پا نهادن بر قلب سرخ عاشق و دوری
روزگار تلاش باطن زشت برای رسیدن به ظاهر زیبای یک حوری!
روزگار فکر به این که با لقمه ی حلال به قله رسیدن ، چه جوری؟
روزگار چشم های شهلا و هزار رنگ ولی ندیدن و کوری!
روزگار قهر و جنگ حتی سماور با قوری و کینه توزی
روزگار بی اعتقادی به این که نباید آزار داد حتی موری!
روزگار زنده بودن ولی زندگی نکردن و رسیدن فوری به گوری
روزگار تلخی ها و سختی ها و غربت و درد و اشک و شوری...